گور خر

من یک گورخر هستم!

گور خر

من یک گورخر هستم!

گور خر

از گورخری پرسیدم: «تو سفیدی راه راه سیاه داری، یا اینکه سیاهی راه راه سفید داری؟»
گورخر به جای جواب دادن پرسید:
تو خوبی فقط عادتهای بد داری، یا اینکه بدی و چند تا عادت خوب داری؟
ساکتی بعضی وقتها شلوغ میکنی، یا شیطونی بعضی وقتها ساکت میشی؟
ذاتا خوشحالی بعضی روزها ناراحتی، یا ذاتا افسرده ای بعضی روزها خوشحالی؟
لباسهات تمیزن فقط پیرهنت کثیفه، یا کثیفن و شلوارت تمیزه؟
و گورخر پرسید و پرسید و پرسید و پرسید و پرسید، و بعد رفت!

۵ مطلب در فروردين ۱۳۹۵ ثبت شده است

یک سوال شما چرا کتاب می خوانید ؟ ان هم نه یک کتاب علمی بلکه یک کتاب داستان ، ان هم از کشور خودتان و نه یک زمان دیگر بلکه حال ؟ چرا یک نویسنده یک داستان یک رمان یا یک داستان کوتاه می نویسد؟ به نظر شما واقعا انگیزه ما ادم ها از انجام این اعمال چیست ؟ شاید تلاش برای افزایش علم دیگران یا یاداوری نکته ای اجتماعی یا اخلاقی در جامعه ؟ یا توجه کردن به چیزهایی که به ان اکثریت جامعه توجهی ندارند؟

همه ی این ها می تواند دلیلی برای این کارها باشد ! اما یک سوال دیگر به نظر شما چه سبک و سیاقی به بهترین نحو ممکن به این اهداف خواهد رسید؟ باید داستان خود بیانگویه واقعا باشد ؟ یا جملات بیانگو واقعه باشند ؟ به این معنی که ته داستان خواننده بگوید "آه خدای من " و ساعت ها درباره داستان به فکر فرو برودو به این فکر کند که شخصیت داستان باید دقیقا چه کار می کرده که نکرده ؟ و بعد با این سوال روبه رو شود که اگر من بودم چه کار می کردم ؟ یا درون جملات داستان خود پایان داستان نهفته باشد یا اگر اینطور نباشد چیزی که خود قدرت این را دارد که تبدیل به یک داستان شود در سه جمله اورده شود و خواننده با خود به این فکر کند به به چه جملات ثقیلی یا چه جملات مفهومی ای ؟ یا اصلا قصد نویسنده و هنر نویسنده در این هست که کسی داستانش را نفهمد!!! به این معنی که هر کس برداشتی متفاوت از داستان بکند ؟ واقعا هنر در کدام یک از انواع گفته شده هست ؟ 

من یک خواننده عام هستم به این معنی که در زمینه ادبیات تحصیلات اکادمیک ندارم . و برای من واقعا کدم یک ارزنده تر و بهتر هست ؟ نویسنده ای که لقمه جوییده شده در دهان خواننده می گذارد یا نویسنده ای که یک ابنبات در دهانش می گذارد و یا نویسنده ای که فقط یک تصویر به خواننده نشان می دهد و خود خواننده باید به دنبال جواب سوال های خودش باشد؟


۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۰ فروردين ۹۵ ، ۲۰:۰۴
بی نام

بخشی از کتاب عزت نفس نوشته ناتانیل براندن
فصل عزت نفس و روان درمانی
عنوان شیوه های بقایی

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۹ فروردين ۹۵ ، ۱۱:۵۶
بی نام

خودکشی ، کشتن خود توسط خویشتن است. 

و این یکی از ناامیدانه ترین اعمالی است که یک انسان می تواند انجام دهد و از سمت تمامی مکاتب الهی نفی شده است . و انجام ان در مکتب اسلام یک گناه کبیره است چرا که به معنی ناامیدی از رحمت خداوند است .


suicide


در این پست ، تمامی پست هایی که در اینده در این بحث نشر خواهند شد ، لینکشان قرار داده می شود . هدف از این پست جمع اوری نوشته های درون کتاب و یا هر نوشتاری دیگر در رابطه با این موضوع هست .


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۹ فروردين ۹۵ ، ۱۱:۵۰
بی نام

کتاب من دانای کل هستم نوشته ی اقای مصطفی مستور یکی از داستان کوتاه نویس های ایرانی هست . که مشمول بر 7 داستان کوتاه است . 

از این 7 داستان ، داستانی که اسم کتاب هست یعنی " من دانای کل هستم " درباره اش حرف می زنیم. که برنده لوح تقدیر از نخستین مسابقه داستان نویسی صادق هدایت در سال 1381 هم شده است .


   


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۶ فروردين ۹۵ ، ۱۰:۰۰
بی نام

سی و پنج سال است که در کار کاغذ باطله هستم و این " قصه عاشقانه "من است . سی و پنج سال است که دارم کتاب و کاغذ باطله خمیر می کنم و خود را چنان با کلمات عجین کرده ام که دیگر به هیئت دانشنامه هایی درامده ام که طی این سال ها سه تنی از انها را خمیر کرده ام.


     

متنی که خواندید بند اول کتاب تنهایی پر هیاهو اثر هرابال نویسنده ی مشهور چک هست. این داستان یک داستان مونولوگ( به تعبیر ویکیپدیا تک گویی درونی -بازگویی افکاری که در ذهن راوی می‌گذرد. ذهن خوانی شخصیت داستان بدون این که به زبان بیاید-) هست . بهترین زاویه دید ممکن برای بیان تنهایی است . از اول داستان نویسنده خیلی ارام به شما نشان می دهد که در چه دنیایی زندگی می کند ، با چه خوش می شود و در انتها با تمام شدن خوشیش چگونه ترجیح می دهد که دیگر نباشد!


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۶ فروردين ۹۵ ، ۰۹:۳۲
بی نام