در پیش گفتار (رنج کشیدن اخیتاری است .) موراکامی درباره این کتاب اینطور می گوید:
ده سال از روزی می گذرذ که ایده ی نوشتن کتابی در مورد دویدن برای بار نخست به ذهنم خطور کرد . سال ها پشت سر هم می امدند و می رفتند و من همینطور افکار و طرح های گوناگون را یکی پس از دیگری در ذهنم مرور می کردم بی آن که یکبار هم شده بنشینم و آن ها را بنویسم . دویدن موضوعی روشن و مشخص نیست که بتوان راحت از آن نوشت و از آن جا که نمی دانستم دقیقا از چه می خواهم بگویم ، کار برایم سخت شده بود.
با این همه ، لحظه ای فرا رسید که تصمیم گرفتم افکار و احساسات خد را در این مورد صادقانه بر زبان آورم و در این راه نیز جز سبک و روش خودم بر چیزی دیگر تکیه نکنم. تنها راه پیش بردن نوشته ام در همین دیدم و بدین ترتیب در تابستان سال 2005 اندک اندک شروع به نوشتن کردم و در پاییز 2006 آن را به پایان رساندم . سوای مواردی معدود که از نوشته های پیشینم استفاده کردم ، باقی بخش ها که قسمت اعظم این کتاب را تشکیل می دهند ثب افکار و احساسات آنی در همان مقطع ، یعنی در فاصله ی سال 200 تا 2006 ، بوده است . نکته ای که در ان لحظات توجهم را جلب کرد این بود که نوشتار صادقانه درباره دویدن و نوشتار صادقانه درباره خود ، هر دو کمابیش یکی است . بنابراین از نظر من اشکالی ندارد که خوانندگان ، این اثرمرا نوعی خاطره نویسی بدانند که محور اصلی اش کنش دویدن است.