گور خر

من یک گورخر هستم!

گور خر

من یک گورخر هستم!

گور خر

از گورخری پرسیدم: «تو سفیدی راه راه سیاه داری، یا اینکه سیاهی راه راه سفید داری؟»
گورخر به جای جواب دادن پرسید:
تو خوبی فقط عادتهای بد داری، یا اینکه بدی و چند تا عادت خوب داری؟
ساکتی بعضی وقتها شلوغ میکنی، یا شیطونی بعضی وقتها ساکت میشی؟
ذاتا خوشحالی بعضی روزها ناراحتی، یا ذاتا افسرده ای بعضی روزها خوشحالی؟
لباسهات تمیزن فقط پیرهنت کثیفه، یا کثیفن و شلوارت تمیزه؟
و گورخر پرسید و پرسید و پرسید و پرسید و پرسید، و بعد رفت!

۱ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «سی و پنج سال است که دارم کاغذ باطله روی هم می کوبم» ثبت شده است

سی و پنج سال است که در کار کاغذ باطله هستم و این " قصه عاشقانه "من است . سی و پنج سال است که دارم کتاب و کاغذ باطله خمیر می کنم و خود را چنان با کلمات عجین کرده ام که دیگر به هیئت دانشنامه هایی درامده ام که طی این سال ها سه تنی از انها را خمیر کرده ام.


     

متنی که خواندید بند اول کتاب تنهایی پر هیاهو اثر هرابال نویسنده ی مشهور چک هست. این داستان یک داستان مونولوگ( به تعبیر ویکیپدیا تک گویی درونی -بازگویی افکاری که در ذهن راوی می‌گذرد. ذهن خوانی شخصیت داستان بدون این که به زبان بیاید-) هست . بهترین زاویه دید ممکن برای بیان تنهایی است . از اول داستان نویسنده خیلی ارام به شما نشان می دهد که در چه دنیایی زندگی می کند ، با چه خوش می شود و در انتها با تمام شدن خوشیش چگونه ترجیح می دهد که دیگر نباشد!


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۶ فروردين ۹۵ ، ۰۹:۳۲
بی نام