گور خر

من یک گورخر هستم!

گور خر

من یک گورخر هستم!

گور خر

از گورخری پرسیدم: «تو سفیدی راه راه سیاه داری، یا اینکه سیاهی راه راه سفید داری؟»
گورخر به جای جواب دادن پرسید:
تو خوبی فقط عادتهای بد داری، یا اینکه بدی و چند تا عادت خوب داری؟
ساکتی بعضی وقتها شلوغ میکنی، یا شیطونی بعضی وقتها ساکت میشی؟
ذاتا خوشحالی بعضی روزها ناراحتی، یا ذاتا افسرده ای بعضی روزها خوشحالی؟
لباسهات تمیزن فقط پیرهنت کثیفه، یا کثیفن و شلوارت تمیزه؟
و گورخر پرسید و پرسید و پرسید و پرسید و پرسید، و بعد رفت!

۳ مطلب با موضوع «داستان نویسی» ثبت شده است

در پیش گفتار (رنج کشیدن اخیتاری است .) موراکامی درباره این کتاب اینطور می گوید:

ده سال از روزی می گذرذ که ایده ی نوشتن کتابی در مورد دویدن برای بار نخست به ذهنم خطور کرد . سال ها پشت سر هم می امدند و می رفتند و من همینطور افکار و طرح های گوناگون را یکی پس از دیگری در ذهنم مرور می کردم بی آن که یکبار هم شده بنشینم و آن ها را بنویسم . دویدن موضوعی روشن و مشخص نیست که بتوان راحت از آن نوشت و از آن جا که نمی دانستم دقیقا از چه می خواهم بگویم ، کار برایم سخت شده بود.

با این همه ، لحظه ای فرا رسید که تصمیم گرفتم افکار و احساسات خد را در این مورد صادقانه بر زبان آورم و در این راه نیز جز سبک و روش خودم بر چیزی دیگر تکیه نکنم. تنها راه پیش بردن نوشته ام در همین دیدم و بدین ترتیب در تابستان سال 2005 اندک اندک شروع به نوشتن کردم و در پاییز 2006 آن را به پایان رساندم . سوای مواردی معدود که از نوشته های پیشینم استفاده کردم ، باقی بخش ها که قسمت اعظم این کتاب را تشکیل می دهند ثب افکار و احساسات آنی در همان مقطع ، یعنی در فاصله ی سال 200 تا 2006 ، بوده است . نکته ای که در ان لحظات توجهم را جلب کرد این بود که نوشتار صادقانه درباره دویدن و نوشتار صادقانه درباره خود ، هر دو کمابیش یکی است . بنابراین از نظر من اشکالی ندارد که خوانندگان ، این اثرمرا نوعی خاطره نویسی بدانند که محور اصلی اش کنش دویدن است.


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۲ مرداد ۹۵ ، ۱۶:۴۸
بی نام

سبک 

شما به عنوان یک رمان نویس راه منحصر به فردی برای ابراز خودتان پیدا می کنید که ترکیبی است از شخصیت ، صدا ، لحن ، ذهنیت ، شوخ طبعی وخیلی چیزهای دیگر . ما به این ترکیب سبک می گوییم. سبک شما ممکن است ساده یا پیچیده ، یکنواخت یا سرشار از جزئیات ، عاطفی یا اندیشمندانه باشد.

شما در طول زمان سبک شخصی خود را پیدا خواهید کرد. سبک ابزار دیگری است که به کم کان می توانید یک تجربه ی حسی قوی را به خواننده بدهید ، ان هم ب ه گونه ای که هسته ی وجودی تان در ان منتقل شود.

تذکر : سعی نکنید سبک نویسندگان دیگر را تقلید کنید. البته حتما کار نویسندگان دیگر را بررسی کنید . ببینید در کارهای آستن ، تواین ، همنیگوی ، فاکنر و هزاران نویسنده دیگر چه چیزی را دوست دارید. اما اخرش خواهید فهمید که شما نمی توانید جای هیچ کدام از انها باشید. شما باید خودتان باشید.  اگر شما خودتان نباشید ، پس چه کسی قرار است خودتان باشد؟!


سبک ، یک مسئله ی پیشرفته است . توسعه ی سبک شخصی ، سالها زمان می برد و احتمالا تا مدت ها بعد از چاپ اثرتان هم در پیدا کردن سبک خود لنگ خواهید زد .

** سبک یعنی به گونه ای بنویسید که فرد خواننده از نوع نوشتار بفهمد که شما نوشته اید یا هاینرش بل!


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۸ مرداد ۹۵ ، ۱۹:۱۹
بی نام


شما به هر دلیل و علتی شروع به داستان نویسی کرده اید و به این معنی بوده است که در خود علاقه و یا استعدادی دیده اید...

پس برای خودتان کاملا مشخص کنید... که من می خواهم یک داستان نویس باشم!

شما می خواهید یک رمان خیلی خوب بنویسید و نه رمانی که چرت باشد و حتی قرار باشد به خاطر چاپ ان به انتشارات پول هم بدهید ، قرار هست رمان شما خیلی خوب باشد در حدی که وقتی کسی اسم شما را می گوید یاد رمانتان بیافتد!


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۳ مرداد ۹۵ ، ۲۰:۵۴
بی نام